پویاشو، اولین مرکز تولید کارتون اختصاصی برای کودکان
پویاشو و مدارس

کتاب اختصاصی هفت جام نوروزی

کتاب اختصاصی هفت جام نوروزی، روایت زیبای آمدن فصل بهار است که عمو نوروز با آوردن شکوفه های بهاری، نوید آن را می دهد. عمو نوروز در خورجینش هفت جام دارد که باید آن ها را با هفت سین پر کند. کودک شما داوطلب این سفر است و به همراه عمو نوروز به دنبال هفت سین سفر می کنند.

عیدی بچه ها
کتاب هفت جام نوروزی، بهترین عیدی برای بچه ها

در این کتاب داستان، شما می توانید ویژگی های ظاهری کودک خود، از جمله مدل مو، رنگ مو، رنگ چشم و رنگ لباس را انتخاب نمایید. همچنین می توانید اسم شهر، اسم پدر و مادر و همچنین اسامی ۶ نفر از افرادی که دوست دارید را در داستان وارد کنید.

کتاب با اسم کودک
ساخت کتاب با اسم و عکس کودک

درسا و هفت جام نوروزی

محتوای کامل کتاب اختصاصی کودک شما و هفت جام نوروزی، با تمام صفحات را می توانید در زیر ملاحظه کنید.

داستان اختصاصی هفت جام نوروزی به اسم کودک

صفحه تقدیمی

درسا جان
دختر خوب و مهربان
این کتاب ارزشمند تقدیم به تو
آرزو دارم سالی که پیش رو داری
با لطف خدا، آغاز روزهایی باشه که آرزو داری
بهارت خوش و زیبا
دوستدار تو
مامان سارا و بابا محمد

عمو نوروز کتاب هفت جام نوروزی با عکس کودک

مقدمه

مقدمه کتاب هفت جام نوروزی
مقدمه- داستان هفت جام نوروزی

یه روز سرد و زیبا، آخر فصل سرما، وقتی که برف سفید، باریده بود همه جا
دختری خوب و دانا، زرنگ و هم توانا، به اسم درسا، با گوله های برفی، بازی می کرد و کیفی
صورت آدم برفی، در حال آب شدن بود / فصل قشنگ بهار، در حال آمدن بود
یهو صدایی اومد، یه صدای آشنا / من عمو نوروز هستم، دوست همه بچه ها
تو خورجینم میارم، شکوفه های رنگی / هدیه فصل بهار، هدیه های قشنگی
با هفت تا جام زیبا، برای سال جدید / تا پر کنم اونا رو برای سفره عید
سبزه میخوام با سماق، یه خوشه سیر سفید
سنجد و سرکه میخوام، سمنو و یک عدد سیب
هفت جام رو که پُر کنم، هفت سینم کامل میشه
امسالم مثل هر سال،‌ قند تو دلم آب میشه!

دختر قصه ما، دور عمو می چرخید، به خورجینش نگاه کرد، یه نامه توی اون دید
عمو نوروز گفت: این نامه رو مامان سارا به من داد
گفته که یه دختری به همراه تو بیاد/ چون که کمک های اون، میاد به کارت زیاد.
همسفری که با تو، دنبال هفت سین بیاد/ از پس مشکلات و راه سفر بر بیاد
درسا پرید و داد زد: من می تونم، من میخوام.
دنبال هفت سین عید، آی عموجون من میام
زرنگم و باهوشم، دانا و با پشتکار
خسته نمیشم اصلا، از سختی های بسیار

«سبزه زار» – جام اول

سبزه- هفت سین عید نوروز
سبزه- هفت سین عید نوروز – کتاب هفت جام نوروزی

اول باید می رفتن، دنبال سبزه عید. سبزه ای که بهار رو به همه میده نوید
رفتن و رفتن تا که به سبزه زار رسیدن، یه دشت سبز و زیبا، پایین جاده دیدن.
درسا گفت: به به هوا چه عالیه، جای باباجون، اینجا چقدر خالیه
عطر گلای خوشبو، توی هوا پیچیده
بابونه های سفید، از دل خاک روییده.
عمو نوروز گفت: سلام سلام سبزه زار! باز اومدم من امسال
سبزه میخوایم ما واسه، لحظه تحویل سال.

بالای یک رودخونه، کنار گلهای شاد
سبزه زار مهربون، سهم درسا رو هم داد:
بفرمایید دخترم، اینم سبزه امسال
الهی قلبت باشه، همیشه شاد و خوشحال
نماد سرسبزی و طراوت و تازگی ست
سبزه سفره عید، نشان سرزندگی ست

«درخت سیب» – جام دوم

داستان اختصاصی نوروز با اسم کودک
سیب- هفت سین عید نوروز – کتاب داستان هفت جام نوروزی

عمو نوروز و درسا به درختی رسیدن / درخت سیب شاداب، با میوه هایی پر آب
صدای زیبایی از طرف درخت سیب اومد:
سیب های قرمزی که رو شاخه هام نشستن، نماد زیبایی و سلامتی تون هستن.
بچین ببین چه بویی! بخور ببین چه طعمی!
آبدار و نرم و تازه، خوشمزه و مقوی!
بفرمایید …
سیبای سرخ و شیرین، هدیه به تو بهترین
درسا گفت:
ممنون درخت زیبا، از میوه های شما
یکی رو میدم به مامانجون، یکی رو برمیدارم.
این سیب خوشگل ترو، تو هفت سینم میذارم.
بعد…
خوشگل ترینو برداشت، تو جام دوم گذاشت.

«درختچه سماق» – جام سوم

داستان نوروز
سماق – هفت سین عید نوروز – کتاب هفت جام نوروزی

عمو نوروز و درسا به راه افتادن تا به کوهستان رسیدن.
با همدیگه می رفتن، از کنار چشمه سار، تا اینکه از دور دیدن، درختچه ای میوه دار.
درسا کمی از میوه ها چید و خورد:
چه خوشه های گردی، چه میوه های ریزی
تنده و ترشه مزه ش، خوشگل و گُل قرمزی!
درختچه گفت:
درختچه سماقم، دورم ز غصه و غم،
خواص دارم فراوان، خونه من کوهستان،
ریشه دارم تو زمین، عید میشینم رو هفت سین.
تو سفره مامان سارا، کنار سبزه و سیب
یه خوشه رو دراز کرد، به درسا جون هدیه کرد.
درسا سماقو برداشت، تو جام سوم گذاشت.

«ننه خورشید و کوزه سرکه» – جام چهارم

داستان نوروز به اسم کودک
سرکه- هفت سین عید نوروز – کتاب هفت جام نوروزی

عزیزجون به درسا گفته بود که: هرسال نزدیک بهار، پیرزنی موسپید، به نام ننه خورشید،
جایی کنار برکه، به هرکی که رَد میشه، میده یه کاسه سرکه
درسا گفت:
بیا بریم عمو جون، جایی کنار برکه، تا ننه خورشید بده، به من یه کاسه سرکه
عمو نوروز و درسا، روستایی از دور دیدن، تا نزدیکای روستا، گُل گفتن و شنیدن
تا به روستا رسیدن، اون برکه ی زیبا رو، کنار جاده دیدن
ننه با موی سپید، منتظر درسا بود، یه قابلمه سرکه هم، با خودش آورده بود
درسا گرفت سهمشو، از ننه تشکر کرد
با سرکه طلایی، جام چارُمو پُر کرد

«سمنو آی سمنو» – جام پنجم

هفت سین نوروز- سمنو
سمنو- هفت سین عید نوروز – کتاب هفت جام نوروزی

دو خواهر و برادر، دوقلو و خنده رو، داد میزدن با شادی:
سمنو آی سمنو! سمنو آی سمنو!
سمنو نماد خیره، سمنو نماد برکت
الهی سالِ جدید، پر از تلاش و حرکت
نذری میدادن اونا، به بچه های روستا، سمنوی خونگی، شیرین و گرم و اعلا
عمو نوروز و درسا، صداشونو شنیدن، تو کوچه ها میگشتن، تا که اونا رو دیدن
درسا یه کاسه نذری، از توی سینی برداشت، سمنوی گرم و تازه، تو جام پنجم گذاشت

«مرغ عشق و سنجد» – جام ششم

سنجد- هفت سین عید
سنجد- هفت سین عید نوروز – کتاب هفت جام نوروزی

عمو نوروز و درسا، از روستا بیرون زدن
به جاده که رسیدن، میون گل های شاد، رو شاخه درختا، دو مرغ عشقو دیدن
درسا گفت: ببین عمو نوروز جون!
این مرغ عشقای ناز، تو نوک شون چی دارن؟ یه چیز قهوه ای که، به لونه شون میارن
عمو نوروز جواب داد:
سین ششم، سنجده! مقوی و خوشمزه س! تو نوک مرغ عشقا، سنجد ریز و تازه س!
من از خاله لیلا شنیدم:
سنجد رو سفره عید، نشان فرزانگی ست
علامت مهر و عشق، طعم خوش زندگی ست
مرغ عشقا شنیدن، حرف و صحبت شونو
از رو درخت انداختن، سهم سنجدشونو
درسا از توی خورجین، جام ششم رو برداشت
سنجدای خوشگلو، تو جام زیبا گذاشت …

«سیر» – جام هفتم

سیر- هفت سین عید نوروز
سیر- هفت سین عید نوروز – کتاب هفت جام نوروزی

روی لبهای درسا، پر از گل خنده بود / فقط یه جام خالی، تو خورجینش مونده بود
به ابتدای گرگان وقتی اونا رسیدن، یه دکان عطاری پر از ادویه دیدن
صدای مرد عطار، از دم در میومد:
دوای دردا سیره، بدو بدو سیر آوردم، چاره زخما سیره، بدو بدو سیر آوردم.
مرد عطار گفت:
برای سفره عید، بفرما سیر سپید. الهی سالم باشید، در طول سال جدید
درسا سیرا رو برداشت، تو جام هفتم گذاشت.
هفت سین که تکمیل شد، عمو نوروز قند تو دلش آب شد!
درسا تو قصه ی ما، سرخوش و دلشاد شد.

سفره عید و هفت جام نوروزی

دعای تحویل سال
لحظه تحویل سال – کتاب داستان هفت جام نوروزی

خورجین عمو نوروز، پر از هدیه و گل بود / می خواست بده اونا رو، به‌ دست بچه ها زود
عمو نوروز و درسا وارد گرگان شدن / سرود شادی خوندن، طبل بهاری زدن
آی بچه ها، آی بچه ها، روزای خوش تو راهه
مژده بدید که امروز، تولد بهاره
درسا گرفت عیدی شو، دوید به سمت خونه
لباس نو به تن کرد، هفت سین رو چید رو سفره
سبزه و سیب و سماق، سمنوی گرم و عالی
سنجد و سیر و سرکه، ماهی های طلایی

قرآن و شمع و آینه، با گُلای بهاری
با آرزوی شادی
با عطر یاس و میخک
درسا عزیزترینم
عید شما مبارک

بابا محمد و مامان سارا کنار سفره بودن
موقع تحویل سال، داشتن دعا میخوندن
یا مقلب القلوب و الابصار / یا مدبر اللیل و النهار / یا محول الحول و الاحوال / حول حالنا الی احسن الحال
الهی با دلخوشی، الهی که با اُمید
با شادی همراه باشه، شروع سال جدید

حتماً این کتاب قصه اختصاصی زیبا رو برای فرزند دلبندتون بخونید و اگه دوست داشتید نسخه چاپی اون رو از اینجا سفارش بدین

داستان عمو نوروز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا